مکنزی-ژانویه 2015
مهم نیست چگونه رشد اقتصادی را اندازه گیری کنیم، هر روشی که باشد باید با هوشمندی تحلیل شود.
رشد اقتصادی خارقالعاده 50 سال گذشته به وضوح از نظر تولید ناخالص داخلی موفقیتآمیز بوده است. اقتصاد جهان، شش برابر بزرگتر و متوسط درآمد سرانه، تقریباً سه برابر شده است. اما در مورد اثرات زیست محیطی رشد چه میتوان گفت؟ افزایش نگرانی در جهان توسعه یافته در مورد رکود درآمد قشر متوسط و افزایش نابرابری چطور؟
تقریبا این دیدگاه به صورت جهانی مورد توافق است که تولید ناخالص داخلی به تنهایی یک معیار ناقص برای رشد و رفاه است. بنابراین در گزارش جدید خود به نام “رشد جهانی” این موضوع را مدنظر قرار دادیم. آیا بهرهوری و تولید میتواند ما را در دنیایی که رو به پیری میرود، نجات دهد؟ اما محدودیت دادهها در تعداد زیادی از کشورها در یک بازه زمانی طولانی به این معناست که تولید ناخالص داخلی، معیاری منطقی بود. همان طور که فایننشال تایمز می گوید، «تولید ناخالص داخلی ممکن است نابهنگام و گمراه کننده باشد. ممکن است به طور کامل نتواند مبادلات پیچیده بین حال و آینده، کار و اوقات فراغت، رشد “خوب” و رشد “بد” را به تصویر بکشد. با این حال، برتری بزرگ آن این است که یک عدد واحد و مشخص است. در حال حاضر، تنها میتوانیم به آن رجوع کنیم”.
با این حال، تولید ناخالص داخلی به عنوان یک واحد اندازه گیری، با ماهیت در حال تغییر فعالیت اقتصادی همگام نیست. تولید ناخالص داخلی که برای اندازه گیری تولید فیزیکی کالاها در اقتصاد بازار طراحی شد، برای محاسبه خدمات بخش خصوصی و دولتی که فاقد خروجی فیزیکی است، مناسب نخواهد بود، زیرا نمیتوان آن را به راحتی با شمارش تعداد واحدهای تولید شده، اندازه گیری کرد. هم چنین تولید ناخالص داخلی به ارزیابی بهبود کیفیت و تنوع کالاها و خدمات یا برآورد کاهش منابع یا تخریب محیط زیستِ مرتبط با تولید نمیپردازد. اندازهگیری تغییرات دگرگونشونده در فناوری با استفاده از تولید ناخالص داخلی آسان نیست، ضمنا بیشتر سود و منافع آن عاید مشتری و مصرف کننده میشود
اما شاید مهمتر از همه، این باشد که تولید ناخالص داخلی، معیاری برای ارزیابی اقتصاد ملی یا شاخصی برای رفاه ملی نیست. برای این کار، معیارهای جایگزین بسیاری وجود دارد، از جمله شاخص توسعه انسانی (HDI)که توسط سازمان ملل در سال 1990 معرفی شد و یا شاخص زندگی بهتر درکشورهای .OECD
بنابراین در حالی که ما در گزارش خود از تولید ناخالص داخلی برای تعریف رشد استفاده کردهایم، از ابتکاراتی که تصویر قویتری از رفاه منعکس کند، استقبال میکنیم، از جمله بهبود حسابهای تولید ناخالص داخلی، تعریف معیارهای مدرن اهمیت و ایجاد داشبوردهای جدید مدیریتی. مراکز آماری، از جمله دفتر تحلیل اقتصادی ایالات متحده، به طور مستمر، سنجش تولید ناخالص داخلی را در تلاش های اخیر برای بهبود بینش در مورد توزیع درآمد و مازاد مصرف کننده اصلاح می کند. اما برخی سازمان های دیگر خواستار یک معیار یا مجموعهای از شاخص های جدید- رویکرد داشبورد- هستند تا عناصر سلامت روانی، عاطفی و پایداری اقتصادی را نیز به تصویر بکشند.
مهم نیست که چه معیاری استفاده شده یا چگونه محاسبه می شود، ما به دنبال رشد هوشمندانه به جای تمرکز بر افزایش یک عدد واحد هستیم. حفظ دستاوردهای سریع و پایدار در بهرهوری و استانداردهای زندگی، رهبرانی را در بخش خصوصی و دولتی میطلبد که نه تنها وجوه عملکرد سازمان را به تنهائی ببینند، بلکه به تاثیرات آن ها بر یکدیگر نیز فکر کنند. برای مثال، افزایش رقابت در بهرهوری درازمدت خوب است، اما احتمالا به شرکتهایی که از مقررات فعلی سود میبرند آسیب می رساند. درست است که دسترسی گسترده به داده های بزرگ و استفاده آسان از آنها، فرصت هایی را ایجاد می کند، اما اهمیت مسائل مربوط به حریم خصوصی و حفاظت از داده ها را نیز افزایش می دهد. بازارهای کار انعطاف پذیرتر در عصر رقابت فزاینده جهانی، ممکن است اضطراب کارگران شاغل امروزی را افزایش دهد.
رشد را با تولید ناخالص داخلی اندازه گیری کنیم یا با هر معیار دیگری، در هر صورت پیامدهایی در دنیای واقعی دارد. هر گفتگوی جدیدی باید شامل سؤالات اساسی در مورد نحوه اداره اقتصاد جهانی باشد و هر فرضی در مورد رشد و نقشی که در زندگی مردم ایفا می کند باید به شدت مورد بحث قرار گیرد.
برای دانلود مقاله، روی لینک زیر کلیک کنید.
