مقاومت در برابر تغییر


من می خوام نکته ای بهتون بگم بعدش برمی گردم و توضیح می دم که چرا این مهمه؟
در فرآیند ای تحول سازمانی شما افرادی را پیدا می کنید که اساسا همیشه می گویند نه! نه! و آن ها واقعا گویا همین منظور را دارند این افراد تا سرحد مرگ در مقابل تغییر مقاومت می کنند!
ما معمولا سعی می کنیم آن ها را جذب کنیم و وارد فرآیند تغییر سازمانی کنیم. بنابراین تلاش می کنیم تا نظرشان را عوض کنیم. نکته ای که می خوام این جا بگم اینه که فراموششون کنیم و آن ها رو از سر راه بردارید. مهم نیست کی هستن و از نظر سلسله مراتب چه جایگاهی دارند؟ یا رابطه شخصی شان با شما چگونه است؟ چون اگر بذارید وارد قضیه شوند آنقدر آسیب می زنند که عملا تحول سازمانی خراب می شه! صبر کنی توضیح می دهم!
ببینید من می خوام یه تغییر عمده رو در یک شرکت یا سازمان دولتی اجرا کنم. جایی که در تمام سطوح افرادی را پیدا می کنید که عکس العملشون به هرگونه استراتژی جدید یا تحول سازمانی نه نه هست! بعضی از آن ها اگر در یک موقعیت قدرت باشند خیلی تابلو مخالف شما خواهند بود، اما بعضی دیگر این طور نیستند! آن ها خیلی ساکت خواهند ماند! اما فکر آن ها و احساس آن ها همان مخالفت هست. با تمایلی که من می بینم و خیلی هم معموله و حتی خودم هم تا ده سال پیش قبل از اینکه از طریق مطالعات متوجه شوم این طور بودم، اینه که می گویم اگر بتونیم زمان بیشتری رو با جورج بگذرونیم، موفق می شویم او رو به سمت خود می کشیم، یا این جور که با خودمون می گیم که مهمه که جورج هم با ما باشه. ما او را عضوی از تیم کلیدی می کنیم. در این صورت به تدریج راضیش می کنیم و او یه احساس مالکیتی نسبت به این ایده و برنامه پیدا می کند و دیگه مقاومت نمی کند. بررسی های ما نشون می ده اگه اون نق زن ها به اندازه ی کافی قوی باشند، این کار بی فایده است! کاملا بی فایده است! در این موارد تنها راه باقی مانده اینه که آن ها را از سر راه برداریم و از برنامه تحول سازمانی حذف کنید. چون موذیگری که آن ها خواهند داشت، تقریبا بی پایان است! موذیگری مثل اینه که جلوی شما و تو روتون می گن آره آره! و بعد که دور شدید، شروع می کنن به کارهایی که تحولات شما رو خنثی و باطل می کند!
اونا با گروه های دیگه صحبت می کنن و می گویند می دانید این یک کار احمقانه هست و شروع می کنن به راضی کردن و جلب نظر دیگران. قول می دهند که کاری را انجام دهند و بعد می گویند هی وای! می دونی یادم رفت! و یا اینکه من مشغول کار مهم تری شدم!
خلاصه این حرکات باعث می شود سرعت شما کم شود. این موذی گری آن ها بی نهایت است. مشکل اینه که من فکر می کنم اکثر ماها دوست نداریم بگوییم این بی فایده است و باید آن ها را از برنامه خارج کنیم یا هر طور شده باید آن ها را بیرون گود نگه داریم. بیشترمان این طور فکر و عمل را دوست نداریم، ولی به نظر من در تحولات سازمانی شما این نق زدن ها و نه نه گوها را در اطراف خودتان دارید. حذف! تنها راه همینه!

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *