رهبری در بحران


در آگوست دو هزار و یازده، من در بحرانی جدی گرفتار شدم!
بحرانی که از حوزه انتخابیه من زمانی که نماینده بودم شروع شد و به مدت چهار روز توی کل انگلستان ادامه پیدا کرد! در خلال اون نکات بسیاری در مورد تصمیم گیری در زمان بحران یاد گرفتم! اونم بحرانی که جهان و جامعه بین الملل، بهش چشم دوخته بودن!
به نظر من اصل اول تو چنین شرایطی اونه که به فریاد جامعه گوش بدیم. منم چنین شرایطی رو در پارلمان پیش بینی کرده بودم که ممکنه آشوب و اختلالی در پیش باشه. این نکته منو در موضعی قوی قرار داد. اما چرا این موضع قوی برای من به وجود اومد؟
دلیلش اینه که طی دو سال قبل من اون رو پیش بینی کرده بودم!
اصل مهم دوم داشتن ارتباطات قوی و حفظ آرامش در موقعیت های این چنینی که اینقدر پر استرس هستند.
خب وقتی که کل رسانه های جهان سعی می کنن با تیم کوچیک رسانه ای شما که تنها دو تا عضو داره تماس بگیرن، شرایط سخت تر هم خواهد شد! خب معلومه که باید شفاف بود و قدرت اولویت بندی داشت! البته گاهی هم لازمه که همه رسانه ها رو یه جا جمع کنید تا یک پیام واحد رو به همه اونا بدید و این خیلی خیلی مهم بود که نه تنها رای دهندگان به من بلکه افکار عمومی انگلستان، چنین پیامی رو بشنون.چون نخست وزیر خارج از کشور بود و من اولین سیاستمداری بودم که باید با مردم حرف می زدم!
اصل سوم به نظر من حمایت از اقشار آسیب پذیر که تحت تاثیر این بحران قرار می گیرن. خب در حوزه انتخابیه من افراد زیادی بودن که مغازه هاشون دچار حریق یا غارت شده بود. به علاوه کسانی بودن که خانه هاشون آتیش گرفته بود و فقط لباس راحتی براشون باقی مونده بود. جمع کردن همه ی اونا، ارائه هشدارهای قانونی، حمایت سیاسی، همکاری با مقامات محلی، جهت ارائه مشاوره به افراد کارایی بود که باید انجام می دادیم. به علاوه بر اساس تجارب قبلی، من در مقام وکیل دفاع از افراد در شرایط آسیب پذیر بسیار بسیار مهمه و البته از این جهت که اولویت دادن به افراد، تونست منو به جایگاه مناسبی برسونه و باید اعتراف کنم که غیر از این راه واقعا موفقیتی به دست نمی اومد.
اصل مهم چهارم که بسیارم دشواره اولویت بندیه! این کار مثل جداسازی گندم از کاه هست. اونم در شرایطی که اغلب افراد آرامش و آمادگی لازم رو ندارن و در واقع اونا می خوان بدونن که تصمیم بعدی شما چی ممکنه باشه؟ در اون زمان اون چیزی که باعث موفقیت من شد، حمایت یک تیم قابل اعتماد و کاملا با تجربه بود. من برای اولویت بندی” انتقال پیام های خیلی ضروری، برقراری تماس با اشخاص، چگونگی حمایت از مردم، اینکه چه کسانی باید در اولویت باشند و در نهایت چگونگی مدیریت رسانه هادر اون مقطع خاص” به تیمم تکیه کردم.
در آخر هم نتیجه خوبی رو برام در برداشت و منو به این جایی رسوند که الان هستم.

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *