الزامات رهبری در جهان امروز
از او پرسیدم شما چطور شرکت های مناسب را پیدا می کنید؟ او گفت: خب من نمی روم با مدیر عامل صحبت کنم. چون بیشتر مدیران، توانایی خاصی کسب کرده اند تا بخوبی تئاتر بازی کنند. شما می توانید به سازمانی ورود کنید و یک جورهایی، توسط روسای آن هیپنوتیزم شوید. اما اگر وارد لایه های عمیق تر شوید نتایج بهتری کسب خواهید کرد ژنرال 4 ستاره استنلی مک کریستال در این گفتگو بر اساس تجارب خود در ارتش و سپس بخش خصوصی به برخی نکات حساس در فرایند رهبری سازمانی می پردازد.
فهرست محتوای ویژه ورانش
ثبت نام | خرید اشتراک
گفتگوی دانشگاه MIT با ژنرال استنلی مک کریستال
- به مرکز رهبری MIT خوش آمدید. امروز ما با استن مک کریستال هستیم، خوش آمدی!
- ممنونم.
- استن برای مدت 34 سال در ارتش بوده، و الان هم با جدیت در دنیای غیر نظامی کار می کند. من خیلی مشتاقم که در این جلسه درباره مدیریت و رهبری صحبت کنیم و همچنین زندگی خودت. خب، شروع کنیم. وقتی به گذشته نگاه می کنی و کار مدیریت و رهبری ای که در طول سال ها انجام دادی، رو می بینی، به عنوان یک رهبر، قوی ترین تجربه هایت که تو را در رهبری تحت تاثیر قرار داد چی بوده؟ آیا می توانی یکی دو تا تاثیر گذارش را تعریف کنی؟
- حتما. همه ما نقاط عطفی در تکامل به سوی رهبری داریم. درس ها می آیند و می روند، اما ممکن است شما آماده شنیدن نباشید. وقتی من کاپیتان جوانی بودم، یک واحد اسلحه ی پیاده نظام را اداره می کردم، با حدود 120 سرباز. آن موقع یک فرمانده جدید آمد به نام تام گِرنی. او واقعا در رهبری یک پدیده بود. اما بشدت غیر استاندارد بود. یک مقدار شکم داشت، خیلی سیگار می کشید و گاهی هم چیزهای ممنوع در ارتش می خورد. بنابراین یک جورهایی برعکس آنچه ویژگی های پذیرفته شده ی یک رهبر لایق است بود. به جز این که به طور وحشتناکی شایسته و لایق بود.
- پس این چیزهایی که درباره رهبران میگن که اینجور لباس می پوشند و چه و چه، ممکنه یه ارزش هایی داشته باشد، اما هسته اصلی رهبری نیست.
- او یک بار با گردانش شوخی کرد وگفت خوشش نمی آید تمرینات فیزیکی انجام دهد. اما می خواهد که همه سربازها فردا صبح ساعت 6:30 در سالن تمرین باشند، چون میخواهم وقتی در این ساعت غلت میزنم و دوباره می خوابم، دقیقا بدانم شما سربازها کجا هستید! ( خنده) حالا این یک شوخی بود، اما این روش او برای بر قراری ارتباط با ما و تاکید بر این نکته بود که بعضی چیزها اهمیت خاصی دارند. او واقعا رهبر شایسته ای بود، که بدون قالب های مصنوعی رهبری، آنقدر موفق بود که نیازی به حفظ ویژگی های ظاهری رهبران نداشت.
- می دانی، برای من جالبه. چون در دنیای ارتباطات و شاید هم در دنیای تجربه نظامی، کمتر به ظهور و پیشرفت چنین رهبرانی کمک شده. معمولا همیشه همه چیز درباره من، پیشرفت من، شغل من و اینجور چیزهاست. در حالی که افرادی مثل این فرمانده، به افزایش ظرفیت رهبری اهمیت می دهند و فقط به فکر خود نیستند.
- او یکی از آدمهایی بود که بیشتر بر پیشرفت شما متمرکز بود تا خودش. بیشتر از اینکه یک تصویر خوب از خودش بسازد برایش اهمیت داشت که سازمان، عملکرد خوبی داشته باشد. حرفتون درسته. چون اگر درباره بسیاری از سازمان ها فکر کنید، اندازه شما، کاریزمای شما و توانایی شما در بیان مسائل، گاهی مهمتر از عملکرد واقعی سازمان، خواهد شد. بنابراین اگر ما یک آزمایش انجام دهیم و به عملکرد واحدها بدون اینکه بدانیم رهبر آن کیست نگاه کنیم، احتمالا از افرادی که در قالب های ما نمی گنجند، نتایج بهتری به دست خواهد آمد. این می تواند یک سری تحقیقات جالب به همراه داشته باشد.
- شما چی می بینید؟ چه نتیجه ای؟
- من با یک سرمایه گذار صحبت کردم و از او پرسیدم شما چطور شرکت های مناسب را پیدا می کنید؟ او گفت: خب من نمی روم با مدیر عامل صحبت کنم. پرسیدم چرا؟ جواب داد چون ب ...... دسترسی کامل به این محتوا تنها برای کاربران ویژه امکان پذیر است ... ثبت نام | خرید اشتراک
0 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
برای ثبت دیدگاه لطفا ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید