نه نکته برای رهبری برتر
شما میانگین پنج نفری هستید که با آنها در تماسید. ویژگی رهبران هم چنان موضوع بررسی های جهانی است. در این فیلم 9 ویژگی رهبران برتر مورد بررسی قرار می گیرد.
فهرست محتوای ویژه ورانش
ثبت نام | خرید اشتراک
سلام دوستان، با برنامه «روانشناسی عملی» در خدمتتان هستیم. امروز می خواهم چند نکته در مورد اینکه چگونه رهبر خوبی باشیم به شما آموزش بدهم. یکی از بزرگترین تصورات غلط در مورد رهبری این است که ذاتی تصور می شود. و می گویند لازم نیست وقت و تلاش برای پرورش این قابلیت ها بگذارید. این به هیچ وجه حرف درستی نیست. با پیاده سازی 9 راز رهبری در زندگی، شما هم می توانید پتانسیل خود به عنوان یک رهبر را پرورش دهید، درآمد بیشتری در حرفه اتان کسب کنید، احترام بیشتری از طرف همتایانتان به دست بیاورید و در زندگی شخصی راضی تر باشید. پس این هم 9 نکته برای رهبری بهتر:
نکته 1: صداقت
صداقت پایه و اساس رهبری است. مردم دوست ندارند پیرو کسی باشند که اعمالش غیر اخلاقی و ناعادلانه باشد. تصور کنید رئیسی داشته باشید که با وجود همه تلاش ها و فداکاری های شما برای شرکت، ترفیع را به کارمندی می دهد که بی تلاش است. چرا بخواهید از چنین کسی پیروی کنید؟ از سوی دیگر، وقتی با صداقت عمل کنیم، اعتماد افرادی که با آن ها از نزدیک کار می کنیم را کسب می کنیم. اعتماد در بین اعضای گروه یکی از مهم ترین علائم موفقیت است و همه این ها با درستکاری رهبران شروع می شوند. سپس اعضای گروه می توانند این سلامت را جبران کنند و فضای مطلوبی ایجاد کنند که همه از آن بهره ببرند.
نکته 2: کار و نه حرف
یک رهبر بزرگ، الگوی دیگران است و کارهایی که نمی خواهد انجام دهد را به دیگران واگذار نمی کند. در جنگ جهانی دوم، ژنرال جورج پَتون با وجود این ریسک که دشمن به راحتی او را هدف قرار می داد، جلوی سربازان خود، روبروی تانک ها به راه افتاد. مارتین لوتر کینگ و گاندی رهبران بزرگی بودند که در صف مقدم رهروان خود قرار داشتند. شما یک رهبر واقعی نخواهید بود اگر در پیشرو بودن شجاعت نداشته باشید. سعی کنید در روز سه کار کوچک که از آن ترس داشتید را انجام دهید تا رفته رفته آماده باشید. اینگونه وقتی زمان رهبری فرا رسید اراده محکم و اعتماد به نفس لازم را به دست آورده اید. به این صورت دیگران، شما را به عنوان یک رهبر با استعداد می بینند در حالی که شما نتیجه تلاش های خود را می بینید.
نکته 3: قانع کننده باشید
سومین نکته برای اینکه مردم از شما پیروی کنند قابلیت اقناع دیگران است. متقاعد کردن، گسترده تر از آن است که در یک نکته آن را توضیح داد. پس شما باید زمان زیادی را صرف مطالعه آن کنید چون موفقیت شما را تضمین می کند. یک کار عالی که می توانید برای چند برابر کردن قدرت اقناع خود انجام دهید این است که وقتی از یک نفر می خواهید کاری را برای شما انجام دهد، آن را به نحوی بگویید که شنونده، منفعت انجام کار را برای خودش هم درک کند. اگر می خواهید دوستتان را متقاعد کنید با شما بدنسازی بیاید، به او نشان دهید چه سودی برای او خواهد داشت، اعتماد به نفس بیشتر، زندگی طولانی تر و جذابیت! به جای اینکه بگویید تنها به باشگاه رفتن، برایتان خسته کننده است.
نکته4: به مردم احساس مهم بودن بدهید
راز مِری کِی اَش میلیاردر در ایجاد امپراطوری آرایشی بهداشتی خود این بود که هرکس را می دید بر روی پیشانی اش نوشته بود «به من احساس مهم بودن بده». رهبری در مورد رهبر نیست، بلکه در مورد پیروان است. از نظر او، راز موفقیت در زندگی این است. حالا چگونه به افراد احساس مهم بودن بدهیم؟ واقعا از آن ها در مورد علائق، اشتیاق ها و نگرانی هایشان بپرسید، فراموش نکنید آن ها را ستایش و از آن ها به خاطر کوچک ترین دستاوردها تشکر کنید. هیچوقت محکوم نکنید، به آن ها بازخورد سازنده بدهید که به بهبود آن ها کمک کند.
نکته 5: در جمع ستایش کنید، در خلوت تصحیح کنید
یکی از بدترین کارهائی که یک رهبر می تواند انجام دهد محکوم کردن یک نفر به خاطر یک اشتباه جلوی دیگران است. اگر قبلا دوستانتان را به خانه آورده باشید و والدینتان جلوی آن ها به خاطر چیزی با شما دعوا کرده اند احتمالا چنین حسی به شما دست داده است. نه تنها این کار احساس مهم بودنِ افراد را زیر سوال می برد، بلکه باعث می شود احترام و اعتبار خود را به عنوان یک رهبر از دست بدهید. البته که باید به اشتباه توجه کنید و آن را تصحیح کنید تا دوباره تکرار نشود، اما چارچوب انتقاد باید به این صورت باشد: به فردی که می خواهید از او انتقاد کنید، دو کار خوب را که انجام می دهد بگویید، یکی قبل از انتقاد و یکی بعد از آن. به این، رویکردِ ساندویچ می گویند. مثلا اگر همکار یا شریک تجاری شما هر روز 20 دقیقه دیر می آید، در خلوت با او صحبت کنید و با یک تعریف شروع کنید. سپس انتقاد را وارد کنید و با یک تعریف دیگر حرف خود را پایان دهید. «جیمز، خدماتی که به مشتری می دهی بسیار عالی است، این موضوع که هر روز دیر سر کار می آیی یک مشکل است چون تیم ما و مشتری به دانش و توانایی های استثنایی تو در آن زمان احتیاج دارند.» به همین راحتی.
نکته 6: مسئولیت اشتباهات خود را به عهده بگیرید
یک رهبر نمی تواند بی نقص و بدون اشتباه باشد. خطا کاملا عادی است مگراینکه بخواهید بر آن سرپوش بگذارید، انکار کنید یا دیگران را مسئول بدانید. رهبران بزرگ با قبول اشتباهات و یاد گرفتن از آن ها برای خود احترام می خرند. آسیب پذیری یکی از نشانه های قدرت رهبری است و به اشتباه یک ضعف تلقی می شود.
نکته 7: یک هدف شفاف داشته باشید
شرکت های موفق همواره بر روی تمام اهداف به اجماع درونی می رسند. از بالاترین تا پایین ترین مقام. اگر چنین اجماعی وجود نداشته باشد، حتی درخشان ترین استراتژی ها هم شکست می خورند. وقتی شما به عنوان رهبر، هدفی واضح، قابل دستیابی و در عین حال چالش برانگیز داشته باشید و به طور مناسب به پیروان خود انتقال دهید، با وجود مشکلات، به آن دست خواهید یافت. یک نکته دیگر برای دستیابی به اهداف، چه برای خود و چه برای شرکت، این است که آن ها را روی یک کاغذ بنویسید. افرادی که اهداف نوشته شده دارند 51 درصد احتمال بیشتری دارد به آن ها برسند تا دیگران. اما براساس یک مطالعه در بریتانیا فقط 3 درصد بزرگسالان اهداف خود را یادداشت می کنند.
نکته 8: با دانش و آگاه باشید
این اولین نکته سریال دکتر هاوس بود. داشتن دانش و اطلاعات برای اعتماد به نفس و کسب احترام همکارانتان ضروری است. گفتن اینکه یک کار را بلد نیستید و باید از دیگران بپرسید اشکالی ندارد، اما اگر این مورد، زیاد اتفاق بیفتد، اعتبار خود را کم کم از دست می دهید. پس باید از اطلاعات فنی با خبر باشید. همیشه به دنبال اطلاعات جدید و بهبود شخصیت خود باشید. بی شک این موضوع شما را به رهبری بهتر و فردی ارزشمندتر تبدیل می کند.
نکته 9: اطراف خود را با افراد بزرگ پر کنید
می گویند شما مجموع یا میانگین 5 فردی هستید که بیشترین زمان را با آن ها می گذرانید. هر چقدر هم که رهبر، خوب باشد، پتانسیل اطرافیان او محدود کننده او است. دوستان و آشنایانی که شما را محدود می کنند یا منفی نگر هستند را رها کنید. خوب است اگر به آن ها کمک کنید، ولی اگر شما را پایین می کشند، بهتر است آنها را رها کنید. اطراف خود را با افراد مبارزی پر کنید که برای قوی تر شدنتان شما را به چالش می کشند. اندرو کارنگی موفقیت خود را مدیون وجود کسانی می دانست که بسیار باهوش تر از او بودند و همچنین استفاده از قدرت ذهن برای تبدیل شدن به یکی از ثروتمندترین افراد دنیا. توماس ادیسون چگونه توانست بدون تحصیلات رسمی لامپ را اختراع کند؟ او به سادگی از مغز فیزیکدانان و افراد باهوش و دارای تحصیلات عالی استفاده کرد، آن را با پشتکار خود ادغام کرد و توانست بیش از هزار اختراع به نام خود ثبت کند.
امیدوارم از این ویدیو لذت برده و نکات خوبی یاد گرفته باشید.
0 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
برای ثبت دیدگاه لطفا ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید